دادرسی نخستین / دادخواست (48-60)


20 نظريه شماره 8296/ 7 مورخ 26/ 8/ 1379 اداره كل حقوقى و تدوين قوانين قوه قضائيه‏ : برابر ماده 48 قانون آيين دادرسى دادگاه‏هاى عمومى و انقلاب در امور مدنى شروع رسيدگى در دادگاه مستلزم تقديم دادخواست مى‏باشد بنابراين درخواست سازش نيز مانند ساير درخواستها است و بايد كليه شرائط مندرج در قانون مذكور در آن محقق شود. 21 نظريه شماره 3253/ 7 مورخ 28/ 6/ 1379 اداره كل حقوقى و تدوين قوانين قوه قضائيه: اگر در محل فرمهاى چاپى مخصوص در دسترس نباشد استفاده از غير آنها بلا اشكال است. نظريه شماره 5505/ 7 مورخ 30/ 5/ 1380: اگر برگ اول دادخواست از فرمهاى چاپى مخصوص باشد و بقيه آن روى اوراق غير چاپى، عدم قبول آن مجوزى ندارد. 22 نظريه شماره 2838/ 7 مورخ 21/ 4/ 1380 اداره كل حقوقى و تدوين قوانين قوه قضائيه: در شق 6 ماده 51 قانون آيين دادرسى دادگاه‏هاى عمومى و انقلاب در امور مدنى تصريح شده كه خواهان بايستى هنگام تقديم دادخواست ادله استنادى خود را در دادخواست ذكر نمايد. بنا به مراتب پس از تقديم دادخواست و حين رسيدگى چنانچه دلائلى از ناحيه خواهان ابراز شود، آن دلائل غير قابل ترتيب اثر است علت چنين تصريحى در قانون اين است كه خوانده پس از دريافت نسخه دوم دادخواست و ضمائم آن، در حدود همان دلائل و ضمائم دادخواست مبادرت به پاسخگوئى و تهيه لايحه دفاعيه مى‏نمايد و يا در دادگاه دفاع مى‏نمايد و از دلائل و مداركى كه خواهان بعدا به دادگاه ارائه مى‏نمايد مستحضر نمى‏باشد. 23 نظريه شماره 6320/ 7 مورخ 3/ 10/ 1379 اداره كل حقوقى و تدوين قوانين قوه قضائيه: ماده 2 قانون آيين دادرسى دادگاه‏هاى عمومى و انقلاب در امور مدنى مقرر مى‏دارد: «هيچ دادگاهى نمى‏تواند به دعوايى رسيدگى كند مگر اين‏كه شخص يا اشخاص ذى نفع يا وكيل يا قائم‏مقام يا نماينده قانونى آنان رسيدگى به دعوى را برابر قانون درخواست نموده باشد». و با توجه به اين‏كه درخواست براى ايجاد آثار حقوقى بايد به امضاء درخواست‏كننده برسد و به نوشته‏اى كه بدون امضاء يا اثر انگشت باشد قانونا درخواست گفته نمى‏شود و از نحوه نگارش ماده 53 كه مقرر داشته: «در موارد زير دادخواست توسط دفتر دادگاه پذيرفته مى‏شود لكن براى به جريان افتادن آن بايد به شرح مواد آتى تكميل شود ...» و نداشتن امضاء را از موارد نقص دادخواست ندانسته است چنين استنباط مى‏شود كه دادخواست بدون امضاء قانونا قابل پذيرش نيست و چون اين دادخواست به وسيله دفتر دادگاه پذيرفته نخواهد شد دادگاه در اين حالت با تكليف قانونى مواجه نيست. 24 نظريه شماره 6328/ 7 مورخ 23/ 6/ 1379 با توجه به ماده 503 از قانون آيين دادرسى دادگاه‏هاى عمومى و انقلاب در امور مدنى، هزينه دادرسى دادخواستهاى تقديمى به دادگاه به ميزان مندرج در ماده 2 قانون وصول برخى از درآمدهاى دولت و مصرف آن در موارد معين ... تعيين شده و طبق بند «يك» ماده 53 آيين دادرسى مذكور، بايد به هر دادخواست برابر قانون مورد بحث، تمبر هزينه دادرسى الصاق شود و چون طبق اين قانون كه عام و كلى است هيچ مرجعى اعم از دولتى و غير دولتى از پرداخت هزينه دادرسى معاف نشده است و قوانين مغاير به موجب ماده 529 اين قانون منسوخ است لذا دوائر دولتى و نهادهاى دولتى و هيچ سازمان ديگرى از پرداخت هزينه دادرسى معاف نيست مگر اين‏كه به موجب قانون مؤخرى معاف شوند لذا كميته امداد نيز حسب استدلال فوق مكلف به پرداخت هزينه دادرسى در دعاوى مطروحه مى‏باشد اضافه مى‏نمايد ماده واحده قانون الحاق يك تبصره به قانون استفاده بعضى از دستگاهها از نماينده حقوقى ... مصوب 1379 در مقام اعطاء معافيت از پرداخت هزينه دادرسى به دستگاهها و نهادهاى مذكور در قانون مصوب سال 1374 نمى‏باشد و منظور فقط تسرى دامنه شمول مصوبه سال 1374 به مددجويان كميته امداد و خانواده‏هاى تحت پوشش بنياد شهيد مى‏باشد آن هم فقط از حيث معرفى نماينده حقوقى به مراجع قضائى. نظريه شماره 9154/ 7 مورخ 27/ 9/ 1380: به استناد ماده 64 قانون آيين دادرسى دادگاه‏هاى عمومى و انقلاب در امور مدنى، مدير دفتر دادگاه بايد پس از تكميل پرونده آن را فورا در اختيار دادگاه قرار دهد بنابراين مادام كه دادخواست تكميل نشود مدير دفتر آن را به نظر دادگاه نمى‏رساند و بايد شخصا به وظائف قانونى خود وفق ماده 52 به بعد قانون مورد بحث، اقدام كند. بنابراين دستور تعيين وقت در مورد دادخواست‏هاى ناقص از طرف دادگاه مستند قانونى ندارد. 25 نظريه شماره 4712/ 7 مورخ 7/ 7/ 1380 اداره كل حقوقى و تدوين قوانين قوه قضائيه: اصولا مقررات قانون آيين دادرسى از جمله مقررات آمره است كه تخلف از آن جز در موارد مصرحه قانونى پذيرفته نيست و با توجه به اين‏كه در مواد 53 و 54 قانون آيين دادرسى دادگاه‏هاى عمومى و انقلاب در امور مدنى، عدم رعايت شرائط دادخواست از موارد توقيف آن اعلام شده است و دليلى كه اين امر را منحصر به مرحله قبل از دادرسى بدانيم وجود ندارد، مى‏توان گفت، شروع دادرسى به موجب دادخواست ناقص منطبق با قانون نبوده و هر زمان كه دادگاه متوجه اين نقص شود بايد جريان دادرسى را متوقف نموده و ضمن صدور دستور رفع نقص پرونده را جهت تكميل دادخواست به دفتر دادگاه ارسال نمايد تا مدير دفتر دادگاه به وظيفه قانونى خود در اين مورد عمل نمايد. بنابراين ادامه رسيدگى يا صدور رأى بدون رفع نقص از دادخواست با اين توجيه كه دادگاه وارد رسيدگى ما هوى شده، چون منطبق با مقررات قانون آيين دادرسى مدنى نيست، جائز به نظر نمى‏رسد. 26 نظريه شماره 366/ 7 مورخ 24/ 1/ 1366 اداره كل حقوقى و تدوين قوانين قوه قضائيه: شكايت از قرار رد دادخواست كه به وسيله مدير دفتر صادر مى‏گردد نياز به الصاق تمبر و تقديم دادخواست ندارد. 27 نظريه شماره 2194/ 7 مورخ 21/ 4/ 1366 اداره كل حقوقى و تدوين قوانين قوه قضائيه: بر حسب مستفاد از ماده 16 آيين نامه روش تنظيم و نشر آگهى‏هاى وزارت دادگسترى و ادارات تابعه مصوب سال 1344، در دعاوى حقوقى دادگاه مى‏تواند كسانى را كه نسبت به پرداخت هزينه آگهى بى‏بضاعت تشخيص دهد از پرداخت آن معاف نمايد و روزنامه رسمى نيز در صورت امكانات مالى و بودجه‏اى به انتشار آگهى‏هاى مذكور اقدام مى‏نمايد. 28 نظريه شماره 10293/ 7 مورخه 3/ 11/ 1379: در ماده 56 كه جانشين ماده 83 قانون آيين دادرسى مدنى است، اعتراض پيش‏بينى نشده است و لذا مجوزى براى قبول اعتراض وجود ندارد. نظريه شماره 8285/ 7 مورخ 26/ 8/ 1379 اداره كل حقوقى و تدوين قوانين قوه قضائيه: اگرچه مراتب الصاق رونوشت قرار به ديوار كه در قسمت اخير ماده 83 قانون آيين دادرسى مدنى سابق بوده در قانون جديد حذف شده است اما منع قانونى هم ندارد و چون اين كار مى‏تواند در جهت اطلاع و اعلام به خواهان باشد انجام آن مفيد است و اجراء قانون را تسهيل مى‏كند. 29 نظريه شماره 6624/ 7 مورخ 12/ 7/ 1379: با عنايت به ماده 57 قانون آيين دادرسى مدنى دادگاه‏هاى عمومى و انقلاب، نظر به اين‏كه در ماده مزبور تصريحا مراجع ذى صلاح براى تصديق مطابقت رونوشت با اصل اسناد قيد گرديده‏اند لذا تعميم اين اختيار و صلاحيت به ساير مراجع غير مذكوره در ماده فوق الاشعار از جمله دواير حقوقى ادارات دولتى، موافق نظر قانونگذار به نظر نمى‏رسد. نظريه شماره 3424/ 7 مورخ 15/ 4/ 1379: تصديق اسناد و مداركى كه ارتباطى با پرونده‏هاى مطروحه در دادگسترى ندارد جزو وظائف مديران دفاتر نيست هرچند كه انجام آن منع قانونى ندارد. 30 نظريه شماره 6211/ 7 مورخ 15/ 7/ 1380 اداره كل حقوقى و تدوين قوانين قوه قضائيه: حسب ماده 59 قانون آيين دادرسى دادگاه‏هاى عمومى و انقلاب در امور مدنى «.. رونوشت سندى كه مثبت سمت دادخواست‏دهنده است، به پيوست دادخواست تسليم دادگاه مى‏گردد.» بنابراين ضميمه نمودن فتوكپى يا رونوشت مصدق وكالت‏نامه وكيل به دادخواست صحيح و قانونى است و مقررات اين ماده ناسخ ماده 32 قانون وكالت مصوب 1315 از حيث ارائه اصل وكالت‏نامه مى‏باشد. ماده 76 قانون آيين دادرسى مدنى سابق نيز كه اصل وكالت‏نامه را الزامى دانسته است با تصويب قانون آيين دادرسى دادگاه‏هاى عمومى و انقلاب در امور مدنى مصوب سال 1379 نسخ شده است.